جدول جو
جدول جو

معنی او چنیک - جستجوی لغت در جدول جو

او چنیک
بدغذا، بدقلق، کنایه از آدم بد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ ژِ)
علم تحقیق در راههای اصلاح جسمی و روحی نژاد بشر بر اساس جلوگیری از توالد و تناسل افراد نامتناسب و تشویق افراد مناسب به این کار. در بعضی کشورها قوانین خاصی برای عقیم کردن افراد دارای عیب های روانی وضع شده ولی در اجرای این قوانین مشکلات زیادی پیش می آید، ظاهراً امیدبخش ترین راههای اصلاح نژاد، تربیت صحیح و اصلاح محیط است. (دایرهالمعارف فارسی) ، ساخت و یراق زین. یراق زین، لگام اسب. (ناظم الاطباء) (هفت قلزم). لجام اسب. (برهان) ، مردم معتبر. (ناظم الاطباء). مردم امین و معتمد. (هفت قلزم) (برهان). رجوع به اوستام شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، دارای 261تن سکنه، رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اور ژنیک
تصویر اور ژنیک
فرانسوی کوه زایی
فرهنگ لغت هوشیار
ماهی گیرک، از پرندگان کوچک تالابی، سقائک، از خانواده ی آب چلیک که گونه های مختلفی دارد، چیزی که بسیار خیس است و آب از آن می چکد، به تحقیر به آدم
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی مرغ (چمن)
فرهنگ گویش مازندرانی
شنا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیرگلو
فرهنگ گویش مازندرانی
منی، آب حاوی نطفه ی مرد
فرهنگ گویش مازندرانی
خشکاندن اشیایی که از آب برگیرند، بیشتر در مورد بافه های.، آبچین
فرهنگ گویش مازندرانی
شنا بازی در آب، آب تنی
فرهنگ گویش مازندرانی
ابنی، بن قل، زیرآبی، شنای زیرآب
فرهنگ گویش مازندرانی
اورزین، آبچک، فاصله ی دیوار خانه ها و محل ریزش آب باران از شیروانی.، آب ریز ساختمان، آبچک
فرهنگ گویش مازندرانی